سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

89/11/14
7:29 ص

چکیده

 شخصیت فاطمة زهرا(س)، در روایات اهل تسنن به عنوان بانویی جامع فضائل انسانی ترسیم شده است. روایات اهل سنت در فضائل فاطمة زهرا(س) اعم از روایات تفسیری و غیرتفسیری است. روایات تفسیری جایگاه آن حضرت را از منظر قرآن نشان داده و بیانگر شخصیت فاطمة زهرا(س) در تعابیر الهی است. در روایات غیرتفسیری ابعاد دیگری از شخصیت حضرت فاطمه با نقل رسول خدا (ص)، آشکار می‌شود. جمع‌بندی هر دو دسته از روایات آن که حضرت زهرا(س) در کانون اهل بیت پیامبر(ص) قرار داشته، معصوم از هر خطا، ضامن تداوم نسل پیامبر(ص)، آگاه به حقایق دینی، قاطع در دفاع از حق در دوران رسالت، مدافع حریم ولایت پس از رحلت پدر، محبوبترین شخص نزد رسول خدا(ص)، سرور زنان دو عالم و ... می‌باشند.


واژگان کلیدی

فاطمة زهرا(س)، فضائل، اهل بیت(ع)، عصمت، ذی القربی، کوثر، ولایت

1) طرح مسأله
فاطمة زهرا(س) کوچکترین دختر رسول خدا(ص) بوده، در عین حال واجد فضائلی است که دیگر فرزندان پیامبر(ص) از آن بی‌بهره بوده‌اند. شناخت این فضائل و علل اختصاص حضرت زهرا(س) به آنها از جمله مسائلی است که ذهن هر انسانی را به خود جلب می‌کند؛ خصوصاً که این فضائل نقش مهمی در شناخت سیمای حضرت فاطمة (س) داشته و به طور گسترده نیز در منابع علمی فریقین نقل شده است.

2) گسترة فضائل حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت
فضائل حضرت زهرا(س) در چند دسته از منابع اهل سنت وارد شده که برای پژوهشگران قابل توجه است؛ به شرح:

جوامع بزرگ حدیثی که غالباً در آنها ابوابی با عنوان: «مناقب فاطمة بنت رسول الله» و شبیه به آن به چشم می‌خورد (ر.ک. نیشابوری، 1374ق: ج4، صص1906-1902؛ ترمذی، 1408ق: ج5، صص658-655؛ بخاری، 1407ق: ج5، صص85-82؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص374-361).

- تفـاسـیـر اثـری و جـز آن کـه در آن مفسر ذیـل آیاتی که دربارة اهل بیت(ع) یا حضـرت فـاطمـه(س) نـازل شـده، روایـات متناسب را آورده است[2].

- منابع تاریخی که در بردارندة زندگانی حضرت فاطمه(س) به شکل کامل یا ناقص است.

- منابع سیره و رجال، خاصه کتاب‌هایی که به درج سیره و زندگانی صحابه اختصاص یافته است[3].

- منابع مستقل که در خصوص زندگانی حضرت فاطمه(س) تالیف شده است[4].

- منابع خاص روایی مانند مسندهای حضرت زهرا(س) که به جمع روایات آن حضرت یا روایاتی که درباره ایشان وارد شده، اختصاص پیدا کرده است[5]؛ ضمناً روایات موجود درباره حضرت فاطمه(س) از جهتی به دو نوع: روایات تفسیری و روایات غیرتفسیری قابل تقسیم است که در این مقاله از هر دسته به ذکر تعدادی بسنده می‌شود[6].

1-2) روایات تفسیری
مقصود از روایات تفسیری، آن دسته از روایاتی است که مفاد آن، قول و فعل رسول خدا(ص) را در توضیح آیات قرآن نشان می‌دهد. از آنجا که حجیت روایات و سنن پیامبر(ص) در آیات قرآن مورد تأکید قرار گرفته (نک. نجم، 4-2، نساء، 59 و80؛ نحل، 44؛ احزاب، 36 و...) اعتبار شرعی این روایات بدیهی بوده، در نتیجه از مدارک مهم تفسیر قرآن به شمار می‌روند که از استناد به آنها گریزی نیست (ر.ک. العک، 1414ق: ص116؛ زرقانی، بی‌تا: ج1، ص481؛ دمشقی، 1409ق: ج1، ص4؛ علی الصغیر،1420ق: ص61؛ طوسـی، بی‌تا: ج1، ص4).

پس از روایات نبوی، دانشمندان اهل سنت اقوال و نظرات صحابه را به عنوان روایات تفسیری آورده و به آن استناد می‌کنند، به این دلیل که صحابه در عصر نزول قرآن به سر برده، علوم و اطلاعات خود را از مقام رسالت آموخته و داناترین افراد به اوضاع و احوال جامعه و فضای نزول آیات بوده‌اند (دمشقی، 1409ق: ج1، ص4؛ زرکشی، 1391ق: ج2، ص172؛ زرقانی، بی‌تا: ج1، ص481؛ العک، 1414ق: ص117) اما دانشمندان شیعه با آن که معتقد به حجیت آراء صحابه در تفسیر قرآن و غیر آن نیستند(طوسی، بی‌تا: ج1، ص4؛ طباطبائی، 1353: ص44؛ علی الصغیر، 1420ق: صص67-66؛ مهدوی راد، 1382: با عنوان حجیت مأثور از صحابه)، جز آن که گزارش‌های صحابه را در اسباب نزول آیات و مواردی که مجالی جهت رأی و اجتهاد آنان نباشد، بلکه حکایت از مشاهدات آنان درباره چگونگی نزول آیات و تطبیق مفاد آن بر مصادیق کند، به دیدة اعتبار نگریسته و در تفاسیر خود به آن استناد می‌کنند (معرفت، 1425ق: ص98) ناگفته نماند که از نظر شیعه پس از روایات پیامبر(ص) اعتبار شرعی با روایات اهل بیت(ع) است که از جهت مواهب علم الهی و عصمت متمایز از صحابه بوده و قول و فعل آنها مانند قول و فعل پیامبر(ص) حجّیت دارد[7]. با این توضیح به سراغ روایات تفسیری رفته و فضائل حضرت زهرا(س) را در تعداد محدودی از آیات قرآن مورد بررسی قرار می‌دهیم[8].

1-1-2) کوثر رسالت، نسل پاینده
اولین موضوع درباره حضرت زهرا(س) در قرآن آن که، آن بزرگوار مصداق مشخص کوثر و عامل تداوم نسل پیامبر(ص) است. به طوری که مفسران در سبب نزول سوره کوثر نوشته‌اند، از آنجا که فرزندان ذکور رسول خدا(ص) در حیات آن بزرگوار از دنیا رفتند، برخی از مشرکان از جمله عاص بن وائل، ولید بن‌مغیره، ابوجهل، عقبه بن ابی معیط و ابولهب زبان به شماتت پیامبر(ص) گشوده، او را ابتر نامیدند (سیوطی، 1993م: ج6، ص403؛ آلوسی، 1405ق: ج3، ص403 و اکثر تفاسیر ذیل سوره کوثر). خدای تبارک و تعالی در پاسخ به شماتت مشرکان خصوصاً «عاص بن وائل سهمی» سورة کوثر را به شرح: «بسم الله الرحمن الرحیم. انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر انّ شانئک هو الابتر»، نازل ساخت و ضمن اعلام بشارت به اعطای «کوثر» به رسول خدا(ص) دشمنان آن حضرت را «ابتر» یعنی بلا نسل و بلاعقب اعلام فرمود. اما در این سوره کریمه مراد از «کوثر» چیست؟ با توجه به آنکه کوثر از نظر لغوی به معنای خیر کثیر است، (راغب، 1362: ص426) این کلمه مصادیق زیادی دارد که مفسران به آن اشاره کرده‌اند از جمله: قرآن، علم فراوان، نهری در بهـشت، نبوت و پیامبری، ذریـه و نسـل، مقام شفاعت و... (ر.ک. زمـخشری، 1407ق: ج4، ص807؛ دمـشـقی، 1409ق: ج4، صـص598-596؛ آلـوسـی، 1405ق: ج30، صص246-244؛ شوکانی، بی‌تا: ج5، ص502؛ مراغی، بی‌تا: ج10، صص252-251) اما با توجه به سبب نزول سوره کوثر که در پاسخ شماتت‌کنندگان پیامبر(ص) به دلیل نداشتن فرزند ذکور نازل شده و نیز به دلیل تقابل «الکوثر» با «الابتر» که این کلمه دم بریـدگی و قطـع نسل و ریشه را افاده می‌کند (راغب اصفهانی، 1362: ص36)، معلوم می‌شود که مراد از «کوثر»، همان عامل بقای نسل و ذریه رسول خدا(ص) است که مصداق آن حضرت فاطمه زهرا(س) خواهد بود و به عبارت بهتر کوثر جز فاطمة زهرا(س) و فرزندانش مصداق دیگری ندارد و سایر معانی کوثر که مفسران به آن اشاره کرده‌اند مثل شفاعت، نهری در بهشت و حوض بهشت، خیر کثیر، کثرت اصحاب و کثرت امت همه از باب جری و انطباق است (عثمان محمد، 1410ق: ص17). با این اعتبار حسن و حسین علیهما السلام نیز فرزندان رسول خدا(ص) به شمار می‌آیند، چه در غیر این صورت علی‌رغم وجود فاطمه زهرا(س) باز رسول خدا(ص) موصوف به «ابتر» خواهد شد. این استدلالی است که علی(ع) در پاسخ نامه عمروبن‌عاص کرده است. در این خصوص ابن ابی الحدید نوشته است: «عمرو بن عاص نامه‌ای به امیرالمومنین فرستاد که در آن مواردی را بر آن حضرت عیب گرفته بود. از جمله آن که امام (ع) حسن و حسین را دو فرزند رسول خدا(ص) می‌داند. پس امام به پیک عمرو بن عاص گفت: به شانی بن شانی بگو: اگر حسن و حسین فرزندان رسول خدا(ص) نبودند در این صورت پیامبر(ص) ابتر می‌بود. در حالی که خداوند ابتر بودن را از پیامبر(ص) نفی کرده و به دشمن او نسبت داده است، همانگونه که پدرت گمان می‌برد» (ابن ابی الحدید، 1378ق: ج20، ص334). از نظر مفسران شیعه مهم‌ترین مصداق کوثر همان وجود مبارک حضرت زهرا(س) است که عامل نسل پاینده رسول خدا(ص) است. طبرسی می‌نویسد: «گفته‌اند که کوثر عبارت از کثرت نسل و ذریه است. آری کثرت در نسل آن حضرت از فرزندان فاطمه(س) به گونه‌‌ای ظاهر گردید که به شمارش نیایند و امتداد این نسل تا روز قیامت پابرجاست» (طبرسی، 1408ق: ج10، ص836؛ طباطبائی، 1394ق: ج20، ص370؛ مکارم شیرازی، 1374: ج27، ص375؛ حسینی شیرازی، 1411ق: ص352).

بسیاری از مفسران اهل سنت نیز در تفسیر سوره کوثر یکی از مصادیق «کوثر» را فاطمه زهرا(س) دانسته‌اند. به عنوان نمونه فخر رازی از قول «سدّی» نوشته است که «بین عرب مرسوم بود که اگر فرزند پسر کسی از دنیا رود به او ابتر می‌گفتند. چون فرزندان پیامبر(ص) در مکه موسوم به قاسم و عبدالله و نیز فرزند او به نام ابراهیم در مدینه درگذشتند، آنها گفتند که پیامبر ابتر است و جانشینی ندارد، اما خداوند با نزول این سوره مشخص کرد که دشمن پیامبر(ص) به این صفت موصوف بوده و نسل آن حضرت تا قیامت تداوم دارد» (فخررازی، 1413ق: ج32، ص132؛ نیشابـوری، 1416ق: ج6، ص576؛ آلوسی، 1405ق: ج30، ص245؛ بیضاوی، 1408ق: ج2، ص626). نکته مهم در تفسیر سوره کوثر آن که همة مفسرانی که در تفسیر «کوثر» به مصادیقی غیر از نسل و ذریه اشاره کرده‌اند، بلاغت قرآن کریم در تقابل «کوثر» و «الابتر» را در نظر نگرفته‌اند و از این جهت غفلت بزرگی مرتکب شده‌اند. علامه طباطبائی ضمن برشماری مصادیق کوثر از قول مفسران- که تا بیش از 26 قول بالغ است- می‌نویسد: «به جز مصادیق نهری در بهشت و حوض پیامبر(ص)- که مستند به برخی از روایات است- باقی اقوالی که درباره کوثر گفته شده هیچ دلیلی ندارد به جز تحکم و بی‌دلیل حرف زدن. اما با در نظر گرفتن اینکه کلمه «ابتر» به معنای کسی است که نسل او منقطع شده و با در نظر گرفتن جمله نامبرده که از باب قصر قلب است، نتیجه‌گیری می‌شود که منظور از کوثر تنها و تنها کثرت ذریه است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته است یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه. اگر مراد مسأله ذریه با استقلال یا به طور ضمنی نبود آوردن «انّ شانئک هو الابتر» فایده‌ای نداشت. زیرا کلمه انّ علاوه بر تأکید، تعلیل را هم می‌رساند و معنا ندارد که خداوند بفرماید ما به تو حوضی دادیم چون که بدگوی تو ابتر و بلانسل است» (طباطبایی، 1394ق: ج20، ص370).

اما از مفسران اهل سنت فخر رازی بیش از دیگران به این نکته بلاغی در سوره کوثر اشاره کرده و می‌نویسد: «کوثر به معنای فرزندان پیامبر(ص) است. گفته‌اند که این سوره در مقام تخطئه کسی نازل گردید که آن حضرت را به جهت نداشتن (یا باقی نماندن) فرزندان مورد سرزنش قرار داد. لذا معنای آیه این می‌شود که: خداوند نسلی به پیامبر(ص) عطا فرماید که در طول قرون و اعصار پایدار خواهد بود. آری بنگر چقدر از اهل بیت کشته و شهید شدند، اما باز عالم از آنان مالامال است در صورتی که از بنی‌امیه احدی که قابل توجه باشد باقی نماند و باز بنگر که در میان اهل بیت(ع) چه بزرگانی مانند حضرات باقر، صادق، کاظم، نفس زکیه و امثال آنان ظهور نمود» (فخر رازی، 1413ق: ج32، ص124).

2-1-2) شاخص اهل بیت پیامبر(ص) با ویژگی‌ عصمت و طهارت
آیه تطهیر با مفاد: «انّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً» (جز این نیست که خداوند اراده فرموده هر گونه زشتی و پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و از هر جهت پاکتان سازد) (احزاب، 33) بر عصمت اهل بیت پیامبر(ص) دلالت دارد و حضرت زهرا(س) چهرة شاخص در مصادیق اهل بیت(ع) است. به توضیح دیگر اسلوب آیه شریفه با توجه به حرف تأکید «انّما»، بیان ارادة الهی، ساختار افعال به صورت فعل مضارع که استمرار را می‌رساند، «ال» کلمه الرجس که مبیّن اطلاق است و بالاخره مفعول مطلق «تطهیرا» که خود از ادوات تأکید است، همگی دلالت بر ارادة الهی بر نفی هرگونه رجس و پلیدی- آن هم رجس معنوی و غیرمادی- مانند شرک، کفر و گناه دارد[9] و این موضوع بر همان عصمت الهی که عبارت از ملکه‌ای نفسانی است که انسان را از عقیده باطل و کارهای زشت برحذر می‌دارد، منطبق می‌گردد (ر.ک. طباطبائی، 1394ق: ج16، ص312). اما بر طبق روایات وارده در ذیل آیه، اهل بیت(ع) جز حضرت فاطمه(س)، علی، حسن و حسین علیهم السلام مصادیقی ندارند و با آن که آیه در وسط آیاتی قرار گرفته که دربارة همسران پیامبر(ص) سخن می‌گوید، معهذا طبق روایات صحیح که از طرق متعدد وارد شده، همسران پیامبر(ص) از شمول اهل بیت(ع) خارج شده‌اند. از جمله آن که ترمذی در سنن خود از عمربن ابی سلمه آورده است: آیه «انّما یرید الله...» در خانة ام سلمه نازل گردید. در پی آن رسول خدا(ص) فاطمه، حسن و حسین را فراخوانده در جامه‌ای پوشاند و علی(ع) را در جامه‌ای دیگر. سپس فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً» ام سلمه گفت: ای پیامبر خدا آیا من با ایشانم؟ اما رسول خدا(ص) فرمود: تو بر جای خود باش که فردی عاقبت بخیری» (ترمذی، 1408ق: ج5، صص328 ، 622 و 657؛ ابن حنبل، 2005م: ج6، ص293؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص358-357؛ دمشقی، 1409ق: ج3، ص493؛ طبری، 1988م: ج12، ص6؛ سیوطی، 1993م: ج6، ص604؛ نیشابوری، 1374ق: ج4، ص1883 از قول عایشه).

بر طبق یک تحقیق 27 نفر از اصحاب پیامبر(ص)- که شماری از آنان همسران پیامبر(ص) هستند- نزول آیه تطهیر درباره حضرت فاطمه، علی، حسن، حسین علیهم السلام را شهادت داده‌اند (بشوی، 1386: صص91-89). دانشمندان بسیاری از اهل سنت، حدیث یاد شده را در کتاب‌های خود آورده‌اند و بر صحت آن تصریح کرده‌اند (همان، صص95-92). از جمله حدیث یاد شده از قول مسلم در کتاب صحیح او وارد شده که اهل سنت دراعتبار روایات آن تردیدی ندارند. ترمذی پس از نقل حدیث دربارة آن نوشته است که «هذا حدیث حسن و هو احسن شئ روی فی هذا الباب» (ترمذی، 1408ق: ج5، ص657 و نیز 1328) حاکم نیشابوری نیز پس از آوردن این حدیث در چند موضع از کتاب خود آن را صحیح الاسناد و نیز با ملاک‌های بخاری و مسلم صحیح دانسته است(حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص358- 357).

آن چه در آیه تطهیر فاطمة زهرا(س) را در کانون اهل بیت(ع) قرار می‌دهد آن است که بر طبق روایات متعدد، پس از نزول آیه تطهیر رسول خدا(س) به مدت شش یا نه ماه از کنار خانة حضرت فاطمه(س) عبور کرده و اهل خانه را با این تعبیر مورد خطاب قرار می‌داد که: «الصلاة، اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» (ترمذی، 1408ق: ج5، ص328؛ ابن حنبل، 2005م: ج3، ص285؛ دمشقی، 1409ق: ج3، ص492) و مقصود رسول خدا(ص) آن بود که همگان متوجه شوند که اهل بیت(ع) در آیه تطهیر جز حضرت فاطمه، علی، حسن و حسین علیهم السلام، مصادیق دیگری ندارد و تنها این گروه هستند که خداوند طهارت قلبی و پاکی آنان را از هرگونه شائبه نفسانی اراده فرموده است.

3-1-2) مهرورزی با فاطمه، پاداش رسالت
به استناد آیه: «... قل لا اسألکم علیه اجراً الّا المودة فی القربی» (شوری، 23) (بگو (در قبال رسالتم) پاداشی از شما نمی‌خواهم به جز دوست داشتن نزدیکانم) حضرت فاطمه(س) یکی از مصادیق «قربای» پیامبر است که مودت با او به عنوان پاداش رسالت پیامبر(ص) امری واجب و الزامی است و قابل توجه است که طبق آیه: «قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ان اجری الّا علی الله و هو علی کل شی شهید» (سبا، 47) نتیجه دوستی و مهرورزی با خویشان رسول خدا(ص) به خود انسان باز می‌گردد نه ضرورتاً رسول خدا(ص). اما مصداق «قربی» در آیه مودت چه کسانی هستند؟ دراین باره اقوالی در بین مفسران اهل سنت وجود دارد؛ از جمله آن که مراد از قربی مطلق خویشاوندان پیامبر(ص) خصوصاً طایفه قریش است (دمشقی، 1409ق: ج4، ص121)؛ در صورتی که هر کس به تاریخ اسلام آشنا باشد، متوجه خواهد شد که قریش با آن سابقه‌ای که در اذیت و آزار پیامبر(ص) داشته، نمی‌تواند مصداق مناسبی جهت جلب مودت مسلمانان به عنوان مزد رسالت پیامبر(ص) باشد. ابن کثیر به عنوان یک نظر «قربی» را مصدر گرفته و آیه را چنین معنا کرده است: «بگو ای پیامبر من در قبال رسالتم از شما مزدی نمی‌خواهم، لکن به سبب قرابتی که بین من و شما وجود دارد، مرا آزار نکنید» (همان). این تفسیر نیز علاوه بر آن که خلاف ظاهر است با روایاتی که در معرفی مصادیق «قربی» وارد شده در تعارض است. از معروف‌ترین روایات وارده در این خصوص حدیث «ابن عباس» است که می‌گوید: چون آیه: «قل لا اسالکم علیه اجراً الا المودة فی القربی» نازل شد، اصحاب گفتند: ای رسول خدا(ص) خویشان تو که خداوند محبت آنها را واجب فرموده چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) فرمود: «علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام». (ر.ک. منابع گوناگون اهل سنت از جمله: سیوطی، 1993م: ج7، ص348؛ زمخشری، 1407ق: ج4، ص220؛ فخررازی، 1413ق: ج27، ص167؛ حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، ص130؛ بیضاوی، 1408ق: ج2، ص362؛ نسفی، 1416ق: ج4، ص154). زمخشری در ذیل آیه حدیث دیگری در لزوم دوستی آل محمد(ص) آورده که با این عبارت شروع می‌شود: «قال رسول الله (ص): من مات علی حب آل محمد مات شهیداً، الا من مات علی حبّ آل محمد مات مغفوراً له...» (زمخشری، 1407ق: ج4، ص220) و فخررازی پس از ذکر همین حدیث آورده است: «در عظمت آل محمد همین بس که اولاً: آنان- یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین- محبوب رسول خدا(ص) بوده و لذا دوستی آنان بر امت واجب است. ثانیاً: آنان در تشهد نماز در کنار رسول خدا(ص) مخصوص به ذکر و دعا شده‌اند که: «اللّهم صل علی محمد و آل محمد» که این نیز بر وجوب حـب و دوستی آنان دلالت دارد (فخررازی، 1413ق: ج27، ص166).

نکتة دیگر درباره حدیث ابن عباس در معرفی مصادیق «ذی‌القربی» آن که این حدیث در منابع حدیثی و تفسیری اهل سنت به طرق مختلفی وارد شده از جمله آن که حاکم حسکانی حدیث یاد شده را با هشت طریق ذیل آیه مودت آورده است (حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، صص146-130). طبق برخی از پژوهش‌ها (بشوی، 1386: صص180-179) سند حدیث صحیح بوده و راویان آن موثقند؛ ضمناً آیه مودت و حدیث پیامبر(ص) در معرفی «ذی‌القربی» از مشهورترین نصوصی است که امامان شیعه مانند امیرمؤمنان (ع)، امام حسن مجتبی(ع) و امام زین‌العابدین(ع) در دفاع از حقوق اهل بیت(ع) در مقابل مخالفان خود از بنی امیه و غیره، به آن احتجاج کرده‌اند (ر.ک. آلوسی، 1405ق: ج25، ص30؛ سیوطی، 1414ق: صص79-76 و نیز هاشمی، 1376: فصل یازدهم، فاطمة زهرا در آیه قربی)

 ادامه دارد



ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ