89/11/14
7:31 ص
4-1-2) همراهی با پیامبر(ص) در روز مباهله
جریان مباهله از حوادث مشهور تاریخ اسلام است که به موجب آن پیامبر اسلام(ص) با اهل بیت خود جهت «مباهله»[10] در مقابل مسیحیان نجران قرار گرفت. قرآن در این خصوص خطاب به پیامبر میفرماید: «فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین» (آل عمران، 61). (پس هر کس درباره عیسی- بعد از علم و دانشی (که درباره عیسی) به تو رسید- با تو به محاجّه برخیزد به آنان بگو! بیایید ما فرزندان خود را بخوانیم شما نیز فرزندان خود را، ما زنان خود را صدا زنیم شما نیز زنان خود را، ما نفسهای خود را بخوانیم شما نیز نفسهای خود را، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم).
رسول خدا(ص) جهت انجام فرمان خداوند به مسیحیان پیشنهاد مباهله داد که مورد پذیرش آنان قرار گرفت و فردای آن روز جهت این کار تعیین گردید. در روز مقرر پیامبر(ص) همراه با حسن، حسین، علی و فاطمه زهرا علیهم السلام جهت مباهله حاضر شدند و رسول خدا(ص) به اهل بیت خود فرمود: هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. اما اسقف نجران با مشاهده هیات ساده و ملکوتی پیامبر(ص) و چهرههای معصومی که همراه آن بزرگوار بودند، به همراهان خود گفت: «من چهرههایی را میبینم که اگر از خداوند بخواهند که کوه را از جا برکند، خدا این کار را خواهد کرد. ای نصاری با این مرد مباهله نکنید و گرنه هلاک میشوید و تا روز قیامت یک نفر نصرانی در روی زمین باقی نخواهند ماند...» (فخر رازی، 1413ق: ج8، ص89). در اینجا بود که مسیحیان از مباهله صرف نظر کرده و با رسول خدا(ص) مصالحه کردند.
به طوری که گذشت جریان مباهله از حوادث مشهور و بلکه قطعی تاریخ اسلام است که محدثان و مفسران غالباً به ذکر آن- همانگونه که گذشت- پرداختهاند. حاکم نیشابوری در خـصوص این ماجرا ادعای تواتر کرده (حاکم نیشابوری، 1977م: ص50) و زمخشری این ماجرا را مهمترین دلیل بر فضل و برتری اصحاب کسا یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام میداند (زمخشری، 1407ق: ج1، ص193؛ بیضاوی، 1408ق: ج1، ص163؛ خازن، 1415ق: ج1، ص254؛ مراغی، بیتا: ج1، ص175؛ شوکانی، بیتا: ج1، ص347 از قول اکثر محدثان اهل سنت؛ نسفی، 1416ق: ج1، ص243).
آن چه در جریان مباهله در ارتباط با حضرت زهرا(ع) قابل توجه است آن که طبق این آیه فاطمة زهرا(ص) مصداق «نساءنا» است و با آن که در زمان مباهله رسول اکرم(ص) قطعاً همسران متعددی داشتهاند، هیچکدام را به عنوان «نساءنا» با خود همراه نکردهاند؛ لذا در آیه مباهله دو شأن برای حضرت فاطمه(ص) به اثبات میرسد، نخست آن که حضرت زهرا(س) شاهد و گواه حقانیت پیامبر(ص) اسلام و اثبات رسالت آن حضرت است و این خود نمونهای از همراهی حضرت فاطمه(س) با مقام رسالت است. دیگر آن که در صورت انجام مباهله، حضرت زهرا(س) به همراه پدر، همسر و فرزندان خود، قطعاً مستجاب الدعوه بودهاند که این خود جایگاه بلند آن حضرت را در نزد خدای تبارک و تعالی نشان میدهد. به این ترتیب حقیقتپوشی برخی از مورخان و مفسران اهل سنت از جمله ابن هشام در «السیرة النبویه» (ابن هشام، بیتا: ج2، صص233- 222) و ثعالبی در «الجواهر الحسان» (ثعالبی، 1417ق: ج1، صص257-256) که ضمن نقل ماجرای مباهله اشارهای به همراهان پیامبر(ص) نکردهاند، ضرری به اصل حقیقت وارد نمیسازد. نیز تشکیک برخی از مفسران امروزی مانند رشید رضا و محمد عبده که جریان مباهله را- به نحوی که مورد ادعای شیعه است- مجعول داشته و مصادر روایات مباهله را شیعیان معرفی کردهاند، اعتباری ندارد (رشید رضا، بیتا: ج3، ص322)؛ زیرا به طوری که گذشت کمتر واقعهای مانند جریان مباهله است که از قرن سوم تا عصر حاضر کتب حدیث، تفسیر و تاریخ اهل سنت را به شکل گسترده در نوردیده باشد.
5-1-2) نیکوکاری بزرگ
حضرت زهرا(س) طبق آیات قرآنی از مصادیق «ابرار» است. ابرار در عرف قرآن به کسانی اطلاق میشود که در صحنة عقیده و عمل به کمال رسیده و از گروه «صادقین» گردند که همراهی با آنان به همة مؤمنان توصیه شده است (نک. بقره، 177؛ توبه، 119). اما نیکوکاری حضرت فاطمه و علی(ع) به شرح زیر در قرآن گزارش شده است «انّ الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً عیناً یشربُ بها عبادالله یفجّرونها تفجیراً یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شرّه مستطیراً و یطمعون الطعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً انّما نطعمکم لوجه الله لانریدُ منکم جزاءً و لاشکورا» (انسان، 9-5) (بـه یـقیـن ابـرار از جـامی مینوشند که با عطر خوشی آمیخته است. از چشمهای که بندگان خاص خدا از آن مینوشند و از هر جا بخواهند آن را جاری میسازند. آنها به نذر خود وفا میکنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، میترسند و غذای خود را با آن که به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین، یتیم و اسیر میدهند (و میگویند) ما شما را به خاطر خدا اطعام میکنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم).
بسیاری از مفسران ذیل آیات ذکر شده از قول ابن عباس نقل کردهاند که: این آیات در پی بیماری حسنین و در پی آن نذر حضرت علی و فاطمه(س) برای شفای آنان به مدت سه روز روزه[11] و تصمیم به ایفای نذرشان- پس از شفای حسن و حسین- نازل گردید. طبق این روایات علی(ع)، فاطمه زهرا و کنیز آنان فضّه علیهم السلام در مقام انجام نذر خود سه روز متوالی را روزه گرفتند و هر روز به هنگام افطار با درخواست مستمندی- از فقیر، یتیم و اسیری- مواجه شده و افطاری خود را ایثار کردند و در پی این واقعه آیات 5 الی 22 سوره انسان نازل گردید (خازن، 1415ق: ج4، ص378؛ نیشابوری، 1416ق: ج6، ص412؛ فراء بغوی، 1415ق: ج4، ص428؛ نسفی، 1416ق: ج4، ص466؛ فخررازی، 1413ق: ج30، ص244؛ زمخشری، 1407ق: ج4، ص670؛ شوکانی، بیتا: ج5، ص349؛ حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، صص310-229 در روایات گوناگون).
خدای متعال جهت تمجید از ایثار اهل بیت(ع) آیات 5 تا 22 از سوره انسان را نازل فرمود و با گزارش خود از این ماجرا آن را در تاریخ انسانیت جاودانه ساخت. طبق این آیات ایثار اهل بیت(ع) مورد پذیرش خدا قرار گرفت و مصونیت آنان از آتش جهنم و بهرهمندی از نعمات بیکران الهی برایشان ضمانت گردید. ضمن آنکه به احترام بانوی دو عالم در مقام ذکر نعمتهای بهشتی- که نصیب این نیکوکاران میشود- سخنی از حورالعین به میان نیامد و این خود از لطائف نظریه نزول آیات مورد بحث درباره نیکوکاران اهل بیت(ع) است (آلوسی، 1405ق: ج3، ص158).
2-2) روایات غیرتفسیری
مراد از روایات غیرتفسیری، فضائل و مناقبی است که رسول خدا(ص) دربارة دخت گرامی خود به زبان آورده است. جدا از رابطة عاطفی پدر و فرزندی بین پیامبر(ص) و فاطمه(س)- که فاطمه محبوبترین شخص نزد رسول خدا(ص) بوده است- این روایات بیانگر ویژگیهای مهمی در شخصیت حضرت فاطمه(س) است. این ویژگیها در جای خود متعدد و فراوان است (بیـومـی مهران، 1990م: ص153) که اهم آنها در چند مورد گزارش میشود.
1-2-2) سروری بانوان دو عالم
حضرت فاطمه(س) برترین بانوی دو عالم است که دست خلقت آفریده است. این موضوع در روایات زیادی منعکس شده است از جمله آن که عایشه از پیامبر(ص) نقل میکند که آن حضرت خطاب به حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: «یا فاطمة الاترضین ان تکونی سیدة نساء العالمین و سیدة نساء هذه الامة و سیدة نساء العالمین»، (ای فاطمه آیا راضی نیستی که تو برترین بانوی زنان جهان و بانوی زنان این امت و بانوی زنان با ایمان باشی) (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366). در برخی از روایات برتری فاطمه زهرا بر دیگر زنان موهبتی آسمانی تعبیر شده است؛ مثل این حدیث که «حذیفة بن یمان» نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود: فرشتهای از آسمان نازل گردید و از خدا اجازه طلبید که ارمغانی برای من آورد که کسی قبل از او نازل نکرده است. او به من بشارت داد که فاطمه سرور زنان بهشت است (همان، ج3، ص363).
فضیلت فاطمه زهرا(س) نسبت به دیگر زنان به مناسبتهای مختلف وارد شده است. مهمترین آن روایاتی است که ارتباط با رحلت رسول خدا(ص) و متعاقب آن رحلت فاطمه زهرا(س)- به عنوان نخستین کسی که به پیامبر(ص) ملحق خواهد شد- دارد. در این خصوص ام سلمه و عایشه روایت کردهاند: «فاطمه زهرا(س) نزد رسول خدا(ص) آمد. پیامبر(ص) رازی با او در میان نهاد که در نتیجه فاطمه(س) گریست. سپس راز دیگری با آن حضرت در میان نهاد که وی خندید. من از این ماجرا پرسش نمودم. حضرت فاطمه(س) فرمود: نخستین بار رسول خدا(ص) به من اطلاع داد که او امسال از دنیا خواهد رفت و من با شنیدن آن گریستم و در نوبت دوم اطلاع داد که من نخستین کسی هستم که به او ملحق خواهم شد و به ایـن جهت خندیدم (بخاری، 1407ق: ج5، ص83؛ نیشـابوری، 1374ق: ج4، صص1905-1902؛ ابن سعد، 1417ق: ج2، ص190، ج 8، ص22؛ جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ ابن المغازلی، 1427ق: ص424؛ ابن حنبل، 1429ق: ص239؛ ترمذی، 1408ق: ج5، ص657؛ ابن شاهین، 1412ق: ص59). در همین گفتگو بود که رسول خدا(ص) افضلیت حضرت فاطمه(س) را بر همة زنان عالم اعلام فرمود. عایشه همچنین میگوید: رسول خدا(ص) در آن بیماری که منجر به وفات ایشان گردید خطاب به حضرت فاطمه گفت: «آیا خشنود نیستی که سرور زنان بهشت یا سرور زنان عالمیان باشی» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366).
در برخی از روایات افضلیت حضرت فاطمه(س) تحت الشعاع افضلیت حضرت مریم قرار گرفته است، مثل این حدیث که ابوسعیدخدری از پیامبر(ص) روایت میکند که آن حضرت فرمود: «... فاطمة سیدة نساء اهل الجنة الا ما کان من مریم بنت عمران» (سیوطی، 1414ق: ص146، ح131) (فاطمه سرور زنان بهشتی است، جز مقامی که برای مریم دختر عمران وجود دارد). مبنای این دسته از روایات ظاهراً توجه به آیاتی است که مقام برگزیدگی حضرت مریم بر زنان عالم را مورد تأکید قرار میدهد (آل عمران، 42). با این تصور که مراد از «عالمین» در آیه یاد شده مطلق قرون و اعصار باشد. غافل از آن که مطابق استعمال قرآن از کلمة «عالمین» که در موارد دیگر از جمله دربارة بنی اسرائیل به کار رفته است (بقره، 47 و 122) مراد از این کلمه همان عصر و زمان حضرت مریم است نه زمانهای دیگر. این موضوع ضمناً در روایات دیگری که دربارة افضلیت حضرت فاطمه بر همة زنان وارد شده، مورد تصریح قرار گرفته است. از جمله عمران بن حصین نقل میکند که روزی فاطمة زهرا(س) بیمار بود. به اتفاق رسول خدا(ص) از آن بانو عیادت کردم. رسول خدا(ص) در ضمن صحبت فرمود: «... یا بنیة اما ترضین ان تکونی سیدة نساء العالمین» حضرت فاطمه(س) عرض کرد: ای پدر؛ کاش چنین باشد، اما مریم دختر عمران چه وضعی دارد؟ پیامبر(ص) فرمود: «دخترم او سرور زنان عصر خود بود و تو سرور زنان عالم خود هستی...» (ابن شاهین، 1412ق: ص64؛ ابن المغازلی، 1427ق: ص474) نیز در برخی از روایات، حضرت فاطمه(س) سرور زنان دو عالم، سرور زنان این امت و سرور زنان مؤمنین وصف شده است (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366)، امّا با توجه به گستردگی امت پیامبر(ص) و ابدی بودن دین آن سرور تا روز قیامت، افضلیت حضرت فاطمه(س) بر زنان دیگر بهطور مطلق نتیجهگیری میشود (ر.ک. بیومیمهران، 1990ق: ص153؛ شرف الدین، 1383: صص126-107). نیز میتوان در افضلیت حضرت فاطمه(س) حتی نسبت به حضرت مریم به تفاوت کیفیت تولد و نشو و نمای هر دو اشاره کرد. اگر در تربیت حضرت مریم زکریای پیامبر(ص) کفالت او را به عهده گرفت، (آل عمران، 37) در تربیت حضرت فاطمه(س) به طوری که خواهد آمد، رسول خدا(ص) که افضل بشر و افضل پیامبران است ایفای نقش فرمود (ر.ک. هنداوی، 1423ق: ص120).
2-2-2) محبوبیت حضرت زهرا(س) نزد پیامبر(ص)
رسول خدا(ص) حضرت فاطمه(س) را بسیار دوست داشت و این دوستی را بارها به زبان آورد؛ به طوری که در عشق و علاقه پیامبر(ص) به اطرافیان خود، کسی به پای حضرت زهرا(س) نمیرسید. عبدالله بن بریده از پدرش نقل میکند که محبوبترین زنها نزد رسولخدا(ص) فاطمه(س) و محبوبترین مردان علی(ع) بود (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص365). این موضوع در روایات دیگر از عمر و عایشه هم نقل شده است (همان، صص367 و 365). حتی حضرت فاطمه(س) نزد رسول خدا(ص) از علی(ع) نیز محبوب تر بوده است. در این خصوص علی(ع) خود گوید: من از رسول خدا(ص) پرسیدم که از بین ما دو نفر (یعنی من و فاطمه) کدامیک بیشتر مورد علاقه شما قرار داریم؟ حضرت پیامبر(ص) فرمود: «فاطمه نزد من دوست داشتنیتر از تو و تو نزد من عزیزتر از اویی» (جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ ابن شاهین، 1412ق: ص84 ؛ شلبی، 1409ق: ص9 به نقل از نسایی، 1419ق: ص196، ح146) یکی از نشانههای این دوستی عمیق آن بود که چون رسول خدا(ص) قصد سفر میکرد، فاطمه زهرا(س) آخرین کسی بود که پیامبر(ص) از او خداحافظی میکرد و چون از سفر باز میگشت، حضرت فاطمه(س) نخستین کسی بود که پیامبر(ص) به دیدار او میشتافت و او را میبوسید (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص364؛ جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ سیوطی، 1414ق: صص 49-48؛ بیومی مهران، 1990م: ص158؛ هاشمی، 1376ق: صص339-307) عایشه گوید: کسی را ندیدم که از جهت منطق و کلام به پیامبر(ص) شبیهتر از فاطمه(س) باشد. چون فاطمه(س) وارد بر رسول خدا(ص) میشد، آن حضرت برخاسته، بر او خوش آمد میگفت. وی را میبوسید و بر جای خود مینشاند (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص364). رسول گرامی اسلام به جهت تأکید بر محبت خود نسبت به حضرت زهرا(س) مکرر اعلام میفرمود که: «فاطمة بضعة منی من احبّها فقد احبّنی و من ابغضها فقد ابغضنی» یا «انما فاطمة شجنة منی یبسطنی ما یبسطها و یقبضنی ما یقبضها» (همان؛ نک. هاشمی، 1376: ص312). این سخنان لزوم دوستی دیگران را هم نسبت به فاطمه زهرا(س) روشن میسازد. رسول خدا(ص) در مقام ابراز دوستی خود به آن حضرت میفرمود: «فداک ابی و امی» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366) و نیز خطاب به حضرت زهرا(س) فرمود: «خداوند به غضب تو غضبناک و از خشنودی تو خشنود میگردد» (همان، ج3، ص364). به هر حال دوستی پیامبر(ص) نسبت به فاطمه(س) چنان علنی و مشخص بود که عمر نیز پس از رحلت پیامبر(ص) به حضرت زهرا عرض کرد: «ای فاطمه به خدا ندیدم کسی محبوبتر از تو نزد رسول خدا(ص) باشد و به خدا بعد از پدرت کسی هم نزد من دوست داشتنیتر از تو نیست...» (همان، ج3، ص365) و اتفاقاً حضرت زهرا(س) نیز در احتجاج خود نسبت به ابوبکر و عمر به دوستی پیامبر(ص) نسبت به او اشاره کرده و ناخشنودی خود را از آنان اعلام داشت.[12]
برخی از روایات اهل سنت شیطنتی مرتکب شده و سبب صدور حدیث: «ان فاطمة بضعة منی...» را تصمیم ازدواج علی(ع) با دختر ابوجهل دانستهاند؛ از جمله عبدالله بن زبیر که در دشمنی با علی(ع) و اهل بیت او شهره به سزا دارد و از مسببان اصلی جنگ جمل علیه علی(ع) است، ادعا کرده است که: «در نوبتی علی(ع) یادی از دختر ابوجهل نمود (و تصمیم به خواستگاری از او گرفت) این مطلب به گوش پیامبر(ص) رسیده و فرمود: «انما فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها و ینصبنی ما انصبها» (ابن شاهین، 1412ق: ص71) اما در دروغ بودن این حدیث همین بس که اولاً علی(ع) هرگز مرتکب خلاف شرع نشده و خصوصاً کاری بر خلاف نظر و رضایت رسول خدا(ص) انجام نداده است. ثانیاً به فرض آن که علی(ع) بر طبق احکام و ضوابط شرعی تعدد همسر اختیار میکرد، رسول خدا(ص) واکنش تند و غیرطبیعی از خود بروز نمیداد (نک. سجادی، 1382: شماره 74، صص152-139؛ مکی، 1424ق: صص248-247 پاورقی نقد روایات ادعای ازدواج علی(ع) با دختر ابوجهل).
اما فلسفه دوستی شدید پیامبر(ص) با فاطمه زهرا(س) و علی(ع) چه بود که رسول خدا(ص) به عنوان نقطه اوج این دوستی خطاب به آنان فرمود: «انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم» (ابن المغازلی، 1427ق: ص127؛ جزری، 1409ق: ج6، ص225؛ ترمذی، 1408ق: ج5، ص656؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص359). جز این است که فاطمه(س) و علی(ع) به جهت شخصیت ایمانی و اعتقادی خود مورد توجه پیامبر(ص) قرار گرفتند و در واقع اشتراک فکری آنان با پیامبر(ص) سبب اتصال روحی و معنوی ویژهای گردید و گرنه شأن پیامبر(ص) بالاتر از آن است که به صرف احساس پدر، فرزندی رابطهای عاطفی با دختر خود برقرار کرده و همگان را نیز به چنین دوستی و محبت فرا بخواند.
3-2-2) تربیت حضرت زهرا در دامان پیامبر(ص)
قبلاً اشاره گردید که پس از تولد حضرت مریم خداوند زکریا را به عنوان کفیل او معیّن کرده و مسئول تربیت وی قرار داد. از آن جهت که تقدیر خداوند آن بود که حضرت مریم مادر عیسی گردد، حال باید گفت که بنابر همان تقدیر الهی مقدر بود که حضرت فاطمه(س) کوثر رسول خدا(ص)، همسر ولی خدا و مادر دوازده نسل پاک از حجتهای خدا گردد، لذا در پرورش چنین وجود شریفی نظارت و مراقبت ویژهای حتی از قبل از تولد آن حضرت معمول گشت. حاکم از سعدبن مالک روایت میکند که وی گفت: رسول خدا(ص) فرمود: «در شب معراج جبرئیل سیبی از بهشت به من تعارف کرد که آن را خوردم و پس از آن خدیجه به فاطمه(س) باردار شد. لذا هرگاه مشتاق بهشت میشوم بوی آن را از فاطمه(س) اسـتشمام میکنم» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366؛ هاشمی، 1376ق: صص49-39).
اما چرا پس از تولد حضرت فاطمه(س)، وی به این نام موسوم گردید؟ روایات متعددی وجود دارد که آن حضرت را به دلیل پاکی و طهارت، نجات یافته از آتش معرفی میکند؛ مانند این حدیث پیامبر(ص): «انّ فاطمة احصنت فرجها فحرّم الله ذریتها من النار» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص363). رسول خدا(ص) در مسیر تربیت حضرت زهرا(س) صفات و ابعاد انسانی و معنوی را در وجود او مستقر ساخت. خصوصاً وی را با زهد و بیاعتنایی به زخارف دنیا آشنا ساخت؛ به گونهای که با مشکلات زندگانی دست و پنجه نرم کند و از دنیا جز به قصد حاجت توشه نگیرد. ثوبان نقل میکند که من با رسول خدا(ص) به دیدار فاطمه رفتیم. آن حضرت گردنبندی از طلا به گردن داشت. با دیدن رسول خدا(ص) عرض کرد: این را ابوالحسن(علی) به من هدیه کرده است. رسول خدا(ص) فرمود: آیا خرسند میشوی که مردم تو را فاطمه دختر رسول خدا(ص) بشناسند، اما زنجیری از آتش بر دستان تو باشد؟ سپس آن حضرت برخاست و از خانه حضرت فاطمه(س) خارج گردید. پس از خروج رسول خدا(ص) فاطمه(س) زنجیر را فروخت و با پول آن غلامی را آزاد نمود. این مطلب به گوش حضرت پیامبر(ص) رسید و فرمود: «سپاس پروردگاری که فاطمه(س) را از آتش رهانید» (همان، ج3، صص363-362). در این خصوص پیام رسول خدا(ص) به نزدیکان خود مانند صفیه و فاطمة زهرا(س) آن بود که باید خود مراقب اعمالشان باشند و صرفاً به امید شفاعت پیامبر(ص) ننشینند؛ لذا فرمود: «یا صفیة بنت عبدالمطلب، یا فاطمة بنت محمد اعملا فانی لااغنی عنکما من الله شیئاً» (سیوطی، 1414ق: ص89). به موازات چنین پرورش در بیاعتنایی به زخارف دنیوی، رسول خدا(ص) روح و روان فاطمه(س) را با ذکر و یاد خدا ورزیده ساخت. به همین جهت در نوبتی که آن حضرت از سختی زندگانی اندکی شکایت کرد، رسول خدا(ص) به عوض مساعدت مادی، تسبیحات معروف شامل 33 مرتبه سبحان الله، 33 مرتبه الحمدالله و 34 مرتبه الله اکبر را به او یاد داد (معاش، 1424ق: ص63) و مخصوصاً به او و حضرت علی سفارش کرد که هر شب قبل از خواب آن را بگویند. علی(ع) گوید: به خدا قسم از زمانی که رسول خدا(ص) این ذکر را به ما تعلیم فرمود، یک شب هم آن را ترک نکردم. راوی حدیث «عبدالرحمن بن ابی لیلی» گوید: من به خاطرم گذشت که آیا علی(ع) شب صفین هم آن ذکر را ترک نکرد، که علی(ع) به من گفت: حتی شب صفین هم این ذکر را ترک نکردم (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص362). از همین روست که بعدها امام صادق(ع) تسبیحات فاطمه(س) را از مصادیق ذکر کثیر اعلام نموده و شیعیان را بر مداومت بر آن ترغیب فرمود[13].
ادامه دارد